سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه ی فرهنگ عترت ع

مصاحبه , • نظر

نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالکریم پاک‌نیااحتجاج به حدیث غدیر در کلام اهل‌بیت علیهم السلام

نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالکریم پاک‌نیا


حدیث غدیر یکی از متقن‌ترین دلائل حقانیت باورهای شیعی در طول تاریخ اسلام بوده و هست؛ چرا که حدیث غدیر به عنوان آخرین پیام رسالت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و منشور ابدی امامت و حجتی قاطع برای تمامی مسلمانان جهان تا روز قیامت می‌‌باشد. نوشتار حاضر، در همین راستا کوشیده است به تلاش‌های اهل بیت علیهم السلام در احیای خاطره با‌شکوه غدیر و احتجاج به این برهان قاطع، نگاهی انداخته، موارد سودمندی را به خوانندگان گرامی هفته‌نامه افق حوزه تقدیم کند...

 

 

  

 امام علی علیه السلام و احتجاج به حدیث غدیر 

امام علی علیه السلام در هر فرصت ممکن به حدیث غدیر و ماجرای آن اشاره کرده و وصایت و خلافت بلافصل خویش را بعد از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اثبات نموده است؛ به عنوان نمونه به موارد زیر توجه کنید:

امام علی علیه السلام هنگامی که به اجبار در مراسم بیعت با خلیفه اول حاضر شده بود، به حدیث غدیر استناد کردند و فرمودند: «یا معاشر المهاجرین و الأنصار أنشدکم بالله أ سمعتم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول یوم غدیرٍ کذا و کذا؛ ای جمعیت مهاجر و انصار! شما را به خدا سوگند می‌‌دهم، آیا شنیدید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر [در مورد ولایت و رهبری من] چنین و چنان گفت؟» و آن گاه تمام موارد خطبه پیامبر‌ صلی الله علیه و آله و سلم را درباره وصایت و جانشینی خویش بعد از نبوت بیان کرد. 1

 ابن عباس می‌‌گوید: علی علیه السلام در هنگام خلافت خویش روزی در اجتماع بزرگ مردم کوفه به حدیث غدیر استناد کرد و با مردم اتمام حجت نمود. آن حضرت در آن خطابه مهم خویش فرمود: تمام فرد فرد مسلمانان را که در روز غدیر حضور داشتند، به خدا سوگند می‌‌دهم، آیا شنیدید آنچه را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره من در خطابه غدیر خم بیان کرد؟ هفده نفر از سرشناسان و اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از میان جمع به پا خاستند و گفتند: آری! ما شاهد بودیم هنگامی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در غدیرخم دست تو را گرفت و فرمود: ای مردم! آیا می‌‌دانید که من از خود شما بر شما اولویت دارم؟ گفتند: بلی. در آن هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه؛ هر کس من مولای او هستم، این علی هم مولای اوست. خدایا! دوست بدار هر کس که او را دوست می‌‌دارد و دشمن بدار هر کس که او را دشمن می‌‌دارد!».2

 در خطبه «وسیله» نیز حضرت به حدیث غدیر و آیه اکمال دین استناد کرد. آن حضرت 7روز پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خطبه ای بسیار طولانی ایراد کرده، در فرازی از آن فرمود: «وقتی گروهی گفتند: ما بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رهبران مردم هستیم، رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله و سلم برای حجة الوداع از مدینه خارج شد و پس از اعمال حج به وادی غدیر خم رفت و فرمان داد چیزی مانند منبر برایش تهیه کنند. سپس بالای آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد و آن گاه جمله معروف خود «من کنت... » را به همه مسلمانان رسانید». 3

 آن حضرت در شورای شش نفره منتخب خلیفه دوم نیز به حدیث غدیر احتجاج کرد. 4

حضرت فاطمه علیها السلام واستناد به حدیث غدیر

حضرت فاطمه زهراء علیهم السلام نیز که خود حضور حماسی در ماجرای مهم غدیر داشته است، بارها به این دلیل متیقن ولایت استناد کرد و اتمام حجت نمود. آن حضرت در ضمن گفتاری، مسلمانان خفته را مورد خطاب قرار داد و یادآور شد: «انسیتم قول رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یوم غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه؛آیا سخنان رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله و سلم را در روز غدیر خم فراموش کردید که [فرمود: ] هر که را من مولای اویم، پس علی مولای اوست؟»5

حضرت زهراء‌ علیهم السلامسپس عذرها و بهانه های واهی عده ای از مسلمانان سست عنصر را رد نمود و اضافه کرد: «پس از غدیر خم خداوند برای هیچ کس عذر و بهانه ای باقی نگذاشته است».

هنگامی که مهاجرین و انصار در عذرخواهی و پوزش اصرار می‌‌ورزیدند، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را سرزنش کرد و گفت: «دور شوید و مرا به حال خودم واگذارید! پس از کوتاهی و سهل انگاری، دیگر جایی برای عذر خواهی باقی نمانده است. آیا پدرم پس از حادثه با شکوه غدیر برای سکوت، بی تفاوتی و پوزش راهی باقی گذاشت؟» و آن گاه که کودتا گران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت هجوم برند و مردم فریب خورده در اطراف خانه علی‌ علیه السلام گرد آمدند، حضرت زهراء علیها السلام از خانه بیرون آمد و در کنار در ورودی منزل ایستاد و خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود: «من ملتی را مثل شما ن می‌‌شناسم که این گونه عهد شکن و بد برخورد باشند. جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را بر روی دست ما گذاشتید و رها کردید. عهد و پیمانهای بین خود را شکستید و ولایت و رهبری علی علیه السلام و ما اهل بیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگرداندید. گویا از آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیرخم فرمود، آگاهی ندارید!

سوگند به خدا! رسول گرامی اسلام‌ صلی الله علیه و آله و سلم در آن روز، ولایت و رهبری امام علی علیه السلام را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت تا امید شما فرصت طلبان تشنه قدرت را قطع کند؛ ولی شما رشته های پیوند معنوی میان پیامبر‌ صلی الله علیه و آله و سلم و خودتان را پاره کردید. این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد». 6

 امام حسن مجتبی علیه السلام

حسن بن علی علیه السلام پس از موافقت در صلح معاویه، برای روشن شدن اذهان عمومی خطبه‌ای خواند. آن حضرت بعد از حمد و ثنای الهی و تبیین جایگاه رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلامپرداخته، فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند متعال ما را به اسلام گرامی‌‌داشت و از میان سایرین برگزیده و از ما پلیدی و آلودگی‌ها را دور گردانیده و پاک و مطهرمان قرار داده است. از زمان آدم تا زمان جد من، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردم دو گروه نشدند، مگر آنکه ما را در بهترین آن دو گروه قرار داد. هنگامی که خداوند به پیامبرش دستور داد مردم را به سوی خدا دعوت کند، پدرم اولین کسی بود که خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم را اجابت کرد و اول کسی بود که ایمان آورد».

و در ادامه فرمود: «این امت از جد من شنیدند که در مورد علی علیه السلام فرمود: «أنت منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی؛ تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود. » این امت دیدند و شنیدند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز غدیر خم دست پدرم علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه! » و سپس به آنان فرمود: حاضرین به غایبین اطلاع دهند». 7

احتجاج امام حسین علیه السلام به حدیث غدیر

سلیم بن قیس هلالی در پیرامون سخت گیریها و مزاحمتهای خصمانه معاویة بن ابی سفیان بر شیعیان و وابستگان علی‌ علیه السلام بعد از شهادت آن حضرت، سخنان جامعی ایراد کرده، می‌‌گوید:

دو سال قبل از مرگ معاویه، حسین بن علی علیهما السلام به همراه عبد الله بن عباس و عبد الله بن جعفر و گروهی از بنی‌هاشم و شیعیانش برای زیارت خانه خدا به مکه مشرف شد و در آن‌جا گروه دیگری نیز از تابعین انصار و مسلمانان پاکدامن را گرد آورد و سایر حجاج را نیز به یک همایش عمومی دعوت کرد و سخنان مبسوط و روشنگرانه‌ای درباره شخصیت مولای متقیان علی علیه السلام بیان فرمود. امام حسین علیه السلام بعد از ذکر ثنای الهی به جنایات معاویه اشاره کرد و فرمود:

«شما فهمیدید که این ستمگر جنایتکار (معاویه) چه بر سر ما و شیعیان ما آورد! خبرهای ظلم و تعدی او در این مورد به همه شما رسیده است. من می‌‌خواهم از شما سؤالی بکنم؛ اگر صداقت و راستی مرا پذیرفتید، مرا تصدیق کنید و اگر بر خلاف حقیقت چیزی از من شنیدید، مرا تکذیب نمایید! سخنان مرا بشنوید و گفتار مرا بنویسید و سپس در مراجعت به شهر و دیار خود به انسان‌های حقیقت جو و پاک سرشت و مورد اعتماد برسانید!»

حضرت در ادامه آیاتی را که در مورد اهل بیت علیهم السلام نازل شده، تلاوت کرد و توضیح و تفسیر آن‌ها را بیان فرمود. آن گاه به ماجرای غدیر اشاره کرد و در مورد ولایت علی علیه السلام فرمود: «شما را به خدا سوگند می‌‌دهم، آیا آگاهی دارید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی علیه السلام را در روز غدیرخم به رهبری امت و جانشینی خویش منصوب کرد؟ و ولایت او را با جمله معروف خود اعلام و تأکید کرد: حاضرین به غائبین اطلاع دهند؟ همه گفتند: بلی، به خدا که ما از این جریان باخبریم». 8

امام در سخنان ارزنده دیگری نیز شخصیت امام علی علیه السلام را از دیدگاه رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله و سلم بررسی کرده و شناسانده و در فرازی از سخنانش به شأن نزول آیه بلاغ پرداخته، سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را خطاب به علی علیه السلام نقل کرد که «خدای بزرگ وقتی در این آیه فرمود: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک»؛ «ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن! » یعنی ولایت تو را یا علی! باید ابلاغ می‌‌کردم و خدا به من فرمود: اگر امروز ولایت علی را ابلاغ نکنی، رسالت خود را به پایان نرسانده ای. و اگر در روز غدیر ولایت تو را ابلاغ نمی‌‌کردم، اعمال گذشته ام نابود شده؛ چرا که هر کس خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، اعمال گذشته‌اش نابود شده است. این وعده حتمی خدا به من است». 9

. . الغدیر، علامه عبد الحسین امینی، ج 1، ص 159 به بعد.

2. ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی، ج 1، ص 106.

3. روضة الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 8، ص 27.

4. امالی، محمد بن حسن طوسی، ص 333.

5. خلاصة عبقات الانوار، سید حامد نقوی، ج 7، ص 188.

6. الامامة و السیاسة، ابی محمد بن قتیبه دنیوری، ج 1، ص 12؛

7. الغدیر، ج 1، ص 198.

8. الغدیر، ج 1، ص 199.

 

مشروح این نوشتار در ویژه نامه اکمال الدین در هفته نامه افق حوزه مورخ 1398/06/13 منتشر شده است.